کی بایدئیس باشه؟

تمام اعضای بدن جلسه‌ای تشکیل دادند تا رئیس بدن را تعیین کنند. مغز گفت: "من رئیسم، چون تمام سیستم‌های بدن را کنترل می‌کنم و بدون من هیچ عملی در بدن انجام نمی‌شود."
خون گفت: "من باید رئیس بدن باشم، چون اکسیژن را به تمام اعضای بدن می‌رسانم و بدون من هیچ عضوی کار نخواهد کرد."
معده گفت: "من باید رئیس باشم، چون تمام غذاها را من پردازش می‌کنم و انرژی لازم اعضای بدن را تأمین می‌کنم."
همهمه‌ای سر گرفت و باقی اعضاء نیز تلاش می‌کردند رئیس بودن خود را توجیه کنند.
در این بین مقعد با صدای بلند گفت: "من رئیس بدن هستم."
به یکباره اعضای بدن شروع به خندیدن کردند و مقعد را مسخره کردند. او نیز عصبانی و منقبض شد.
در فاصله چند روز، مغز دچار سردرد وحشتناکی شد، معده ورم کرد و خون نیز سمی شد. به ناچار همه اعضاء تسلیم شدند و توافق کردند که مقعد رئیس بدن باشد.


All the organs of the body were having a meeting, trying to decide who was in charge.
"I should be in charge", said the brain, because I run all the body's systems, so without me nothing would happen".
"I should be in charge", said the blood, "because I circulate oxygen all over, so without me you'd all waste away".
"I should be in charge", said the stomach, "because I process food and give all of you energy".
"I should be in charge", said the rectum, "because I'm responsible for waste removal".
All the other body parts laughed at the rectum and insulted him, so in a huff, he shut down tight. Within a few days, the brain had a terrible headache, the stomach was bloated, and the blood was toxic.
Eventually the other organs gave in. They all agreed that the rectum should be the boss.

شرح
اگر سیستمی خوب طراحی و تولید شده باشد (مانند بدن) همه اجزای آن لازم و ضروری هستند. عملکرد چنین سیستمی در حد مورد انتظار، نیازمند وجود و همکاری تمام اجزای آن است و اجزا نسبت به یکدیگر برتری ندارند. چنین سیستمی یک سیستم ناب (Lean) است و کوچکترین خللی در یکی از اعضاء، موجب اختلال در کل سیستم و اجزا می‌شود.


 

مطالب جالب مدیریتی

سرمایه گذاری روی دانایی

سازمانی که برای دانایی افراد سرمایه گذاری می کند ، میوه کار آیی را می چیند ، وسازمانی که برای دانایی افراد سرمایه گذاری نکند چندین برابر بیشتر ، هزینه خطا و اشتباه افراد خودرا پرداخت خواهد کرد .

به جای مشتری

روزی مدیر سازمانی از کارکنان خود خواست که یک دقیقه خودرا به جای ارباب رجوع تصورکنند ، قدری سکوت حاکم شد و بعد از یک دقیقه اتفاق جالبی افتاد ، کارکنان  دقیقا احساس یک ارباب رجوع را پیداکرده بودند ، بعد از چند روزی ، چید مان میز ها ، طرز برخورد با مشتریان و در نهایت شیوه ی عملکرد کارکنان عوض شد .

ارزش کارمند

ارزش یک کارمند را موقعیت و پست سازمانی او مشخص نمی کند ، بلکه ارزش هرکارمندی وابسته به میزان رضایتی است که درمشتری ایجاد می کند چون رضایت خالق نیز با رضایت مخلوق به دست می آید .

دوساعت

فرق است بین کارمندی که ارباب رجوع را دوساعت در سازمان سرگردان می کند ، با کارمندی که با یک راهنمایی کوچک کار دوساعت ارباب رجوع را به ده دقیقه تقلیل می دهد.

راز نشاط

پرسیدم : چگونه است که با وجود بیست سال سابقه کار هنوز نشاط اولیه ی کاررا در خودت حفظ کرده ای ؟ لبخندی زد و گفت : هر روز چیز تازه ای را یاد گرفتم ، در محیط کاراجازه  گلایه و ناله از زندگی را به خود ندادم ، خنده را روی لبانم نگه داشتم و ارباب رجوع را مهمانی دانستم که حبیب خداست و در حل مشکلات او کوشا بودم .

سه چراغ

وارد اداره ای  شدم و چیز جالبی دیدم که تاکنون برای من سابقه نداشت و آن کارتهای رنگی بود که روی سینه کارکنان چسبیده شده بود ، کارت ها به رنگهای سبز ، زرد و قرمز بودند . از کارمندی پرسیدم : منظور شما از نصب این کارت های رنگی برروی سینه چیست ؟ گفت : هرکارتی نشانه ی وضعیت روحی طرف مقابل است ، اگر از کارت سبز استفاده کرد یعنی وضعیت روحی من خوب است و می توانی با من شوخی بکنی ، اگر کارت زرد بر روی سینه داشت یعنی مواظب باش ! و کارت قرمز روی سینه یعنی شوخی ممنوع ، امروز حوصله ندارم .

یادداشت

از کارمندی پرسیدم : بهترین روش برای مدیریت زمان چیست ؟

گفت : یادداشت برداری و نوشتن اولویت های کاری بطور روزانه ، من هرروز صبح شش کار اولویت دارخودم را یادداشت می کنم و هرشب آنها را کنترل می کنم تا ببینم چه تعدا د از کارهایم انجام گرفته است .

نقش های متفاوت

هرکارمندی نقش های زیادی درجامعه ایفا می کند . نقش یک پدر درخانه ، نقش یک شوهر در خانواده ، نقش یک کارمند درسازمان ، نقش یک شهروند در شهر ، نقش یک فرزند برای پدر و مادر ، نقش یک مخلوق برای خالق ، وقتی انسان رمز بندگی را پیدا کرد او پدر ، شوهر ، کارمند ، شهروند ، فرزند و درنهایت بنده ی خوبی برای خالق خواهد بود .

ارتقای شغلی

قانون ارتقای شغلی این است ، ابتدا توانمندی و شایستگی داشت پست و سمت بالارا بدست آوری و سپس از پله های ترقی نردبان بالاروی ، و فقط به خاطر بسپار که در آخر ، نردبان را نیز نینداز ی تا شاید کسی هم مثل تو خواست خودش را بالابکشد .

فکر

درسازمانی که همه افراد آن سازمان یک جور فکر می کنند ، درحقیقت هیچ کس فکر نمی کند ، سازمانهایی که به اندازه ی افراد خود فکر دارند بیشتر از مسائل خود نیز راه حل دارند .

عشق به کار

سازمانی که افراد در آن بخاطر ترس از تنبیه کارمی کنند، شبیه اردوگاه است .

سازمانی که افراد به خاطر پول کار می کنند، شبیه میدان دادو ستد است .

سازمانی که افراد بخاطر عشق کارمی کنند، شبیه یک باغ بهشتی است .

پرسش های خوب

بهترین سازمانها ، آن هایی هستند که افراد را تشویق به پرسیدن سوالات جدید می کنند ، بدترین سازمانها آنهایی هستند که جواب های پنجاه سال پیش را درحل مسائل جدید امتحان می کنند .

تیم فوتبال

هرسازمانی بی شباهت به تیم فوتبال نیست ، همه افراد می دوند تاسازمان گل بزند ، مهم نیست این گل را چه کسی زده است ، مهم این است که افراد خودشان باشند ، ولی از استراتژی تیمی تبعیت کنند ، مدیر همان مربی خارج از میدان است که فقط تیم را هدایت و رهبری می کند نه اینکه خودش در میدان بازی کند.

سازمان ثروتمند

تنها دارایی یک سازمان ، کارمندان با روحیه ، شجاع ، منظم ، مبتکر ، ریسک پذیر و عاشق کاراست ، سازمانی که کارمندانی با مشخصات بالارا داراست (( سازمان ثروتمندی )) است ، اگر چه تشکیلات و تجهیزات چندانی هم نداشته باشد .

سازمان فقیر

سازمانی که افراد آن برای بهبود آن سازمان و بهتر شدن خدمات در آنجا تخیل و آرزویی ندارند جزو فقیرترین سازمانهاست .

تبسم

تبسم یک کارمند به روی ارباب رجوع خرجی ندارد ولی اثر دارد ، اگر باور ندارید ، وقتی به عنوان مشتری به جاهای مختلف مراجعه می کنید ببینید چقدر قیافه ی طرف مقابل دررفتار شما تاثیرخواهد داشت .

انواع سازمانها

پرسیدم : سازمان چندحالت دارد ؟

گفت : سه حالت : جامد ، مایع و گاز

گفتم : مشخصات هرحالت کدام است ؟ گفت :

سازمانهایی که به شکل جامد هستند تغییر نمی کنند ، همیشه ثابت هستند ، سریع می میرند

سازمانهایی که شبیه مایع هستند شکل ظرف مشتری را به خود می گیرند و مشتری مدارهستند .

سازمانهای گازی شکل ، در دنیای اینترنت به صورت مجازی تشکیل می شوند ، بدون اینکه به شکل خاصی و درمکان خاصی باشند.